اخیرا
نامه مشایی به خاتمی، در ذهن بسیاری از مردم، سوال های زیادی را به وجود آورد.
شاید در حال حاضر تنها عملی که پیش بینی
نمی شد، نوشتن چنین نامه ای باچنین محتوایی بود.
نویسنده
مخاطب خود را به خوبی انتخاب کرده است، به دلیل اینکه مطمئنا اگر مخاطب، شخص دیگری
بود، نه تنها این نامه برای مردم عادی جذابیت نداشت، بلکه هیچ چیز دیگر نمی توانست
این نامه را در رسانه های اصلاح طلب، نشر دهد و واکنش آنها را به دنبال داشته باشد.
در
شرایطی که احمدی نژاد با بیانیه های جنجالی خود در رسانه های اصولگرا سرو صدا
کرده، یک نامه به رییس اصلاحات، توانست گروه احمدی نژاد ی ها را در اصلاحات زنده
کند. در نتیجه قطعی ترین و مهم ترین دلیل این نامه، زنده شدن رسانه ای است، که
برای یک جریان سیاسی بسیار حائز اهمیت است. اما از بعد مخاطب که بگذریم، لحن نامه
بسیار برای مخاطب عجیب به نظر می رسد. لحنی که حتی در نامه های احمدی نژاد به
رهبری هم دیده نمی شد و ادبیات بسیار قوی و در عین حال متواضعانه ای داشت. بااین حال، محتوا و لحن نامه چندان سازگاری
ندارد. در این نامه که علنا ذکر شده است بر پایه ی عرف سیاسی نیست، نویسنده سعی
دارد تاخود را یک خیر خواه معرفی کند و در تمامی نامه اصول خیرخواهی را رعایت کرده
است و برهمین اساس کاملا متواضعانه و از پایین به بالا نوشته شده است.
اما
محتوا بسیار دقیق است. برخلاف ادعای اصلاح طلبان، نویسنده پیروزی در انتخابات را
دلیل برحق بودن جریان اصلاح طلبان نمی داند و درجای جای نامه , جریان اصلاحات را به خاطر بی اخلاقی هایشان مورد نقد قرار می دهد.
نویسنده مدعی است که جریان اصلاحات صرفا یک شعار است و اسبابی است برای به قدرت سیاسی
رسیدن برخی!
وی هر
چند بار ها خود را اصلاح طلب می نامد، اما به هیچ عنوان به معنای گرایش به جریان
اصلاحات نیست، بلکه استادانه قصد دارد تا خود را در راستای مصلح جهانی تعریف کند و
خود را باحق یکسان بداند. نویسنده در ادعایی دیگر، دلیل رای آوری اصلاحات در مجلس
(در حوزه تهران) را، اقبال مردم به این جریان نمی داند، بلکه بیان می کند آزردگی
مردم از جریان رقیب، موجب پیروزی آنها شده است. وی با نفی اصولگرا بودن جریان
احمدی نژادی ها، انتخابات ٨۴، ٨٨را گواه سخنان خود می داند و بیان می کند که مردم
ایران در پی زدگی از دو جریان اصولگرایی و اصلاحات به احمدی نژاد رای دادند و
همچنین تلویحا انتخابات آینده را نیز، چنین پیش بینی می کند که بقایی به عنوان
نماینده احمدی نژادی ها، رای خواهد آورد.
هرچند
بنده معتقد هستم که اگر این جریان در انتخابات ٨۴ ، تفکرات نزدیک به اصولگرایی
نداشت، از معین هم پایین تر می ایستاد!
وی با بیان اینکه پدیده ای به نام اشرافی گری سیاسی وجود دارد، اعلام
می کند که کسانی که دچار اشرافی گری سیاسی هستند دم از آشتی ملی می زنند اما منظور
آنها، تقسیم حاکمیت بین خودشان است! این نامه در عین زبونی، بسیار طلبکارانه است و
خبرگزاری های اصلاح طلب را وسوسه کرد تا رسانه ای باشند علیه خودشان.
نامه ای
که در آن اصلاح طلبان را کاسب سیاسی، بی اخلاق، بی طرفدار و ... می خواند. هرچند که این نامه تاثیر چندانی در رای
آوری بقایی ندارد اما در زنده ماندن سیاسی جریان احمدی نژادی ها بسیار مهم
است و البته باید دید در آینده، چه برنامه های دیگری اجرا می شود.
به نظر
می رسد احمدی نژادی ها قصد دارند از جریان سازی خود، برای رای آوری یک گزینه غیر
از بقایی استفاده کنند و در این صورت از وی سهم خواهی کنند چون کاندید شدن سیاه
ترین گزینه احمدی نژادی ها، حتی تایید صلاحیت وی را هم مشکل می کند چه رسد به رای
آوری را!
امیرحسین
چگونیان
عضو
کمیسیون سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان
و
دبیر اسبق جاد کاشان